×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

1001ختم

× خداوند حلال مشكلات
×

آدرس وبلاگ من

senator627.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/senator-627

حيله ملا نصرالدين

 روزی ملا پیش حاکم رفت و گفت:حکمی بدهید که من اجازه داشته باشم از هر کس که از زن خود بترسد یک مرغ بگیرم. حاکم که به بذله گویی های ملا عادت داشت دستور داد حکم را  نوشته و به دست ملا بدهند. ملا بعد از چند روز نزدیک به صد دانه مرغ به دست آورده و یکسره پیش حاکم رفت. حاکم که او را با صد دانه مرغ دید با تعجب پرسید: ملا این مرغ ها را توسط آن حکم به دست آورده ای؟ 

ملا جواب داد: تازه حوصله نکردم که بیشتر از این بگردم وگرنه به تعداد مردان حیطه ی حکومت شما مرغ به دست می آوردم. حال خدمت شما رسیدم تا عرض کنم که در نزدیکی شهر کنیز زیبایی دیدم که علاوه بر قشنگی، بی نظیر بود از خوانندگی و نوازندگی هم برخوردار بوده و فقط به درد همسری شما می خورد. حاکم با علامت دست به ملا فهماند که ساکت باشد زیرا ممکن است همسرش از پشت دَر حرف های او را بشنود. ملا گفت چون عجله دارم خواهش می کنم امر فرمایید یک مرغ  به مرغ های من اضافه کنند تا از حضور انور شما مرخص شوم. حاکم که منظور ملا را فهمید به او آفرین گفت و دستور داد یک خروس چاق و چله به او بدهند. ملا هم با رضایت کامل راه بازار را پیش گرفت و بعد از فروش مرغ ها روانه منزل شد
جمعه 26 مرداد 1391 - 7:06:26 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://azad2011.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 26 مرداد 1391   9:17:35 PM