×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

1001ختم

× خداوند حلال مشكلات
×

آدرس وبلاگ من

senator627.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/senator-627

ملا نصر الدين

ملا گوسفند چاق و فربه ای داشت. عده ای از دوستانش که رِند بودند تصمیم گرفتند که به هر قیمتی شده حیوان را ربوده و کباب مفصلی از گوشتش بخورند. سپس عده ای نزد ملا آمده و گفتند: ملا فکر کن که فردا روز قیامت است بنابراین دیگر این گوسفند به درد تو نمی خورد پس بیا و ما را در یکی از باغ های خارج از شهر مهمان کن و این گوسفند را بکش و کبابی مفصّل ما را مهمان کن تا �دعایت کنیم. ملا هم پذیرفت و با گروهی به باغ رفته و گوسفند را کشته و کباب مفصّلی خوردند. بعد از ناهار چون هوا خیلی گرم بود همگی برای شنا داخل استخر رفتند. ملا که از کشتن گوسفند ناراحت شده بود تمام لباس های دوستانش را برداشت و آتش زد. وقتی دوستان ملا آمدند و همه ی لباس هایشان را سوخته دیدند از او پرسیدند چرا این کار را کردی؟� ملا گفت: خوب، شما هم فکر کنید فردا روز قیامت می شود پس این لباس ها به چه درد شما می خورد
شنبه 26 خرداد 1391 - 8:14:08 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم